
متاسفانه یکی از بدبختیهای محیط مجازی ایجاد سوء تفاهم ئه.
ببین من اصلن از چیزی ناراحت نیستم جز نداشتن سیستم حفظ مشخصات.
اما درمورد آوینی یه کم شاکی شدم و فکر کردم تو میگی من آوینی تو عمرم ندیدم و از بیضایی پایینتر رو قبول ندارم.خب فضای مجازی ئه دیگه.
بازهم اما در مورد آوینی: بذار رک بهت بگم که من اساسی فرمالیست میانه رو هستم.چه باحال شد این لقبه:)
یعنی اگرچه میگم قواعد سینما باید رعایت بشه اما نمیگم تمام سینما قاعدهست.
حاتمی هم اینو نمیگفت.حاتمی با فضاهای آشنای مردم ایران، با ساز و ترمه و چراغ و آواز، میخواست جلوی نابودیی فرهنگ ایرانی رو چه قبل و چه بعد از انقلاب بگیره.من هنوز با مادر عشق میکنم.باسوتهدلان گریه میکنم.با کمال الملک افتخار میکنم و تاسف هم میخورم.با حسن کچل میخندم.با دلشدگان به اوج احساس می رسم و...

اما اینا دلیل نمیشه که عاشق مهرجویی نباشم.از سامان مقدم انتظار فیلم خوب نداشته باشم.فیلمهای تارانتینو جزو محبوب ترینهای عمرم نباشه.و هروقت دلم یه لذت واقعی بخواد سراغ بچهی رزمری و محلهی چینیها نرم.
میشه از همهی سبکها و گونهها و ژانرها لذت برد.هیچکاک استادئه.مهرجویی هم...حاتمی هم......

و بازهم اما دربارهی آوینی:
آوینی رو بدون توجه به برخی عقایدش و تنها با تماشای فیلمهاش دوست دارم.دلم میخواد بارها و بارها اون قسمت روایت فتح رو که مربوط به عملیات کربلای 4 بود و تکه تکه شدن غواصای جوون ایرانی رو نشون میداد ببینم.اون فیلم کبابپزها روکه دیگه نگو.و اتفاقن از دیدگاه ریخت شناسیی محتوایی(یعنی تطبیق فرم با محتوا با نگاه به مخاطب)فیلم کبابپزها یه چیز تو مایههای فیلمای حاتمی بود.
با اجازه ت تمام این کامنت رو به عنوان یه پست تو وبلاگم می ذارم.
