ای بابا.

http://alephmim.blogspot.com

(با سپاس از تایدی هری به جرمِ معاونت در اسباب کشی)

 

 

 

آزادی.

«روی این لیست‌ها چشمم هزار بار بالاپایین رفته. عینِ روزنامه‌ی کنکور که می‌خواستم باور کنم چشمم جاانداخته اسمِ خودم را. سربالاییِ اوین و پیاده‌روی خیابانِ معلم را به این دلِ خوش می‌روم که هردومان زیرِ یک آفتاب سرخ داریم می‌شویم. خیال می‌بافم  روزی که آمدی بیرون به شوخی بگویم رژیم گرفتیا. می‌خندی و می‌گویی: تو هم خوب برنزه کردی. این‌شب ها تلویزیون سریالی نشان می‌دهد که محمد اصفهانی توی تیتراژش می‌خواند: گریه نکن دلِ بی‌تاب از بی‌خبری. خیلی سوزناک می‌خواند.»

تراژدی‌ها.

زندگیِ‌شان مثل داستان است از بس دوروبرِ داستان‌های دنیا گشته‌اند و آن‌هایی را که خوش‌ترشان آمده نوشته‌اند. مستند گفت‌وگوی نیم ساعته نبود. رمانِ بی‌انتها صفحه بود این مصاحبه‌ی بهنود با گلستان.